وبلاگ :
شـکـرانـه
يادداشت :
يني شما نمي ترسين ؟!
نظرات :
0
خصوصي ،
18
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
<
1
2
+
رب
بيخيال تروخدا !
آزمايش مگه ترس داره
من خوشم مياد هي ببينم هردفه که ميرم آزمايش چجوري سرنگ و فرو ميکنن تو دست ناتوان من ببدخ :)) جدي ميگم بعضي هاشون خيلي تيميس کار ميکنن بعضياشونم عين خيالشون نيس ..
ولي درکل جالبه ...البته وقتايي که سر درد دارم حس ميکنم اگه نيگا کنم بدتر ميشم برا همين اون اولش که داره سرنگ و آماده ميکنه نيگا نميکنم ...آخه هميشه وقتي سرنگ و دارن آماده ميکنن ياد قصابا ميافتم که چاقو رو تيز ميکنن !:))))
سلام خوبي؟:دي
پاسخ
رب ! ترس که نداره ولي اينجوري که تو گفتييييي من وحشت کردم ! يني الان حالم اينجوريه نيگا =)))))))))) & :(((((( چيکار کنم من اخه شماها تا تعريف ميکنيد مغزم ميسازه صحنه را :|
+
گل گندم
سلام
وااااااااااا مگه آزمايش خون هم تررررس داره؟ من برا آزمايش قبل عقد با آقاي همسر كه رفتم همچي قشششنگ داشتم نگاه ميكردم كه سرنگو فرو كرد تو دستمو خونمو به شيشه كرد يارو...نه آهي نه صدايي نه دردي هيچييييييييييي...يه نمه فقط سوز داشت اونم يه ثانيه...
تاااااااااااازه يه بار ديگه خيلي وقت پيشاااا انگشت پام خورد به يه لبه ي تيييييز و پاره شد ينيييييييي به دونيم شد و آويزون شد يه تيكه از گوشتش...خونش هويجور تراوش ميكرد فقط...بعد آقاي دكتره شروع كرد به بخيه زدنو دوختن پام منم همينجوري قشنگ با اين دو تا چشمم داشتم نگاه ميكردم بدون اينكه حتي يه اخ بگم...مامانم اونور داشت اخ و اوخ ميكرد به جام...
پاسخ
واي فري ؟ تو چيطوري طاقت اورديييييييييييي يني لحظه ي فرو آوردنشو به چشم خودت ديدييييييي؟واي نترسيدييييييييي؟ من کافيه ببينمش :| انالله و انااليه راجعون روحم شااااادددددددد يادم گرامي دي:
<
1
2