سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شـکـرانـه

و اما نجف

رسیدیم نجف
از بین یه خیابون خاکی چمدون ساک دستی هارو کشیدیم و گذاشتیم رو گاری تا برسونه به هتل و خودمون راه افتادیم
نیمساعتی توو لابی بودیم که نماینده حج و زیارت اومد
میگف لباسای خاص تون رو رویه پشت بوم پهن نکنید
چادر رنگی سر نکنید عراق بد می دونن
اگه دیدید توو اتاقتون صابون و شامپو نیست سروصدا نکنید بیایید توو لابی خبر بدید
حق بدید ما نتونیم به تک تک اتاقا سر بزنیم و ...
کلن خوشم نیومد ازش .
خیلی خسه بودم وقتی رفتیم بالا یه دوش گرفتم و هرچی دلم میخاست بشورم شستم
قرارمون ساعت پنج بود تا بریم زیارت تا یه ربع به پنج توو حمام بودم
هتل ظاهرش تمییز بود
ولی سرویس بهداشتیاش ( که به نظر من مهمترین نقطه از لحاظ تمییزی باید باشه )
اصلن خوب نبود
توو اتاق ما دوتاتخت بود و فاصله این تخت ها تا سرویس های بهداشتی کمتر از دو متر بود !!!
ساعت پنج به سمت حرم حرکت کردیم هتل ما قصرالزائرین بود
از وسط یه پارک رد میشدیم که دو طرفش سگ ها باهم بازی میکردن و پارس میکردن بعد از میون بازار محلی گذشتیم
که عمده ی فروشندگانش مردان عرب بادیه نشین بودند در مورد این ها حتما مفصل تر می نویسم
وقتی از بازار محلی گذشتیم وارد خیابون اصلی شدیم باز هم یه خیابون ناهموار ...
ابتدای سوق الکبیر اولین ایستگاه تفتیش بود
سوق الکبیر بازار بزرگی هست که منتهی به حرم شریف حضرت علی میشه
بازرسی شدیم و بازارو گذروندیم
دعای ورود رو خوندیم کفش داری ها منتهی الیه سمت راست و حرم شریف سمت چپ بود
وقتی کفش ها رو دادیم مجبوربودیم عرض پیاده راهی که کثیف و خاکی بود رو بگذرونیم تا وارد حرم بشیم
وقتی وارد شدم
برای اولین بار ضریح حضرت علی رو دیدم هیچی نمی تونستم بگم همه چیز برام خیلی عادی بود انگار بارها و بارها اینجارو زیارت کردم
فقط و فقط این رو بگم که اونجا هرکس به اندازه توان وظرفیتش گوشه ای از عظمت مظلومیت کسی مثل علی رو می بینه ...

ادامه دارد ...



+ نوشته شده در چهارشنبه 92/2/18 ساعت 10:6 عصر توسط پونه | نظر


<< مطالب جدیدتر :: مطالب قدیمی‌تر >>