قطار قطار خواب می بینم !
سلام
این روزا انقد خواب می بینم خودم توو کف خوابایی که می بینم موندم دی:
دیشب توو قطار خواب میدیدم در ضریح رو باز کردن سه تاخانوم تووش بودن یکی داشت نماز میخوند دوتا دیگه فک کنم خادم بودن داشتن تمییز کاری میکردن سریع گوله کردم رفتم توو تا بخان بهم گیر بدن مهر رو گذاشتم و الله اکبر ! انقد طولش دادم انقد طولش دادمممممممم :) بعد یهو انگار خبرای مختلف بهم میدادن خبرایی که توو خوابم باورم نمیشد ! ولی انقدر شیرین بودن که وقتی نماز صبح شد دلم میخاس گریه کنم :((
وقتی با ایران حرف میزدم بهم میگف وقتی داری دعا مکنی مراقب باش شاید چیزی که تو دعا میکنی هنوز طرفت به اون رشد نرسیده که خدا بهش اون حاجتو بده پس انتظار نداشته باش بلافاصله برآورده بشه خیلی از دعاها در زمان خودش مستجاب میشه زمانی که شرایطش فراهم باشه این حرفش خیلی برام مهم بود جواب خیلی سئوالام :)
و اما این روزهای تهران ...
امروژ مژگان ( همکلاسیم ) زنگید و گف زمان انتخاب واحد تموم شد و اصلن خیالی نیست !
به لطف خدا تمام واحد هام تطبیق خوردن بدون گفتگو ...
تیک های عصبیم کمتر شده پلکم اما میپره هنوز
شماها چطورید ؟ بچه هایی که اینجارو میخونید ؟ تا اومدم وب هاتون رو سر زدم دلم تنگ شده بود
دوستتون دارم
با احترام ...
پونه.