سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شـکـرانـه

سفر به عراق

سلام
بچه ها ما 31 اردیبهشت به سمت مرز مهران حرکت کردیم شب رو پشت مرز خوابیدیم و صبح روز یکم وارد خاک عراق شدیم و اتوبوس ایرانی برگشت
محل چک کردن پاسپورت ها مثل دبیرستان های صد سال ساخت قدیمی بود که از هر کلاسی برای چک کردن گذرنامه های مردم استفاده می کردن به شدت نسب به صف مانیفست حساس بودن
صفی که باید طبق اون به ردیف می ایستادیم و لیست رو با پاس ها چک می کردن ( این لیست رو مدیرکاروان قبل سفر اماده می کنه و باحج و زیارت مجوز می گیره و بعد هر زائری یک شماره داره که طبق اون باید صف میشدیم )
بعد از اون وارد اتوبوس عراقی شدیم
مدیرکاروان میگف تا نجف پنج ساعت و نیم راه هست در شهر کوت توقفی داشتیم که اینجا برامون نهار گرفتن
من راستش اولین سفرم بود و فکر میکردم اصن نمیشه غذاهای عراقی رو خورد ( دوستام قبلن میگفتن) اما وقتی اوردن دیدم ناگت مرغه و میشه خوردش مزه اش بد نبود حدود ساعت دو و سه بود که رسیدیم به هتلمون توو نجف
کشور عراق با ایران حدود یکساعت اختلاف زمانی داره ( ینی ساعت ما جلوتره باید عقب می کشیدیم ساعتامونو)
توو لابی هتل نشستیم منتظر نماینده حج و زیارت تا برامون صحبت کنه

ادامه دارد ...

پی نوشت :

1 ) بچه ها بیاین برای هم دیگه یه بار دیگه دعا کنیم این روزا میام وبلاگاتون همش احساس میکنم چقددددددد غم داریم هر کدوممون :(

2) تازگیا از خونه فراریم :| :(  دنبال کارم کاری که مرتب بیرون از خونه باشه

 



+ نوشته شده در سه شنبه 92/2/17 ساعت 12:16 عصر توسط پونه | نظر